مادرانهمادرانه، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

مادرانه

22

تولد فاطمه - 20 شهریور 1390 - اهواز اواسط برج 10 سال 89 در آزمون کاردانی به کارشناسی قبول شدم     در شهرستان بهبهان که تا اهواز 3 ساعت راه بود .هرچند هم برای     خودم که شاغل هم بودم وهم بابامجتبی خیلی سخت بود ولی چاره      ای نبود چون رشته (کامپیوتر )اهواز نداشت پس برای ثبت نام رفتم     وکارهای ثبت نام را انجام دادم وبرای شروع کلاسها آمده شده بودم     ولی جالب ایینجاست آخرین باری که به بهبهان رفتم وقتی در رستوران     دانشگاه نشسته بودیم وبابابامجتبی ناهارمیخوردیم بهش گفتم     نمیدونم یه حسی بهم میگه م...
19 شهريور 1392

21

تولد محمد حسام - 18 مهر 1390 عسلم بعداز مدت ها فرصت كردم تا خاطره ي روزهاي آخري كه قسمتي از وجودم بودي رو تا لحظه ي تولدت برات بگم: از مدت ها قبل دكتر هيوري به من تا 17 مهر يعني تولد امام رضا(ع) بيشتر مهلت نداده بود. منم تا شب صبر كردم وقتي ديدم خبري ازت نيست رفتم پيشش. دكتر بهم گفت صبح اول وقت برو سونوگرافي . خاله اعظم هم رفته بودن مشهد و مدام زنگ مي زد و مي گفت خبري نيست ما هم ميگفتيم خيالت راحت هيچ خبري نيست.اونم مي گفت ميدونم بچه ي با معرفتيه تا من نيام نمياد. همون شب خاله اعظم هم از مشهد اومدن سريع اومد خونه ماماني تا به همه مون سر بزنه. خاله ساعت12 بود كه رفتن بابايي هم خسته بود خوابيد . اون شب خاله فاطي خونه ي ما...
18 شهريور 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد